mahsa

mahsa

har che minevisam baraye aramesh ghalbe shekasteye man ast

صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ

 

اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن

اینطوری نزن به شیشه دلم میشکنه

یا اگه میشکنیش تو اینطوری رهام نکن

اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن

اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

من اسیر عشق پاکم واسه تو ذره ای خاکم

اگه جونمو بگیری واسه تو بازم هلاکم

پر زدم تا عشق پاکو توی چشمای تو دیدم

جمله دوست دارم رو از لبای تو شنیدم

اینطوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

اینطوری نگام نکن با نگات صدام نکن

♥ دوستدارم با تمام وجودم


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

امشب دوباره غرق در تمنای دیدنت

سرمه ی انتظار به چشمانم میکشم

امشب دوباره تو را گم کرده ام

میان آشفته بازار افکار مبهمم

توی کوچه های بی عبور پاییزی

دستان گرمت را ... نگاه مهربانت را ... شانه های بی انتهایت را

منتظر نشسته ام


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


هر بامداد

با نوک مداد

می نویسی

که دست هایی که از پُشت دلواپسي می آیند

باردار فردایند

و سکوت

ارمغان دست های بارانی تو می شود

با کوچه که همگام می شوی

این غریبه مهربان می شود با راه

با نشئه های عاشقانه

حوصله ام سر می رود

به خودت امید می دهی

هم و همه را می کاری

همهمه که می شود

نوک مداد می شکند

...

تا مدتها نخواهم بود ... خداحافظ


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

دل تو دلم نیست دل من پیش تو گیره

دست خودم نیست دل من واست می میره

دل تو دلم نیست این روزا دل بی قراره

دست خودم نیست طاقت دوری نداره

دل تو دلم نیست وقتی دستام و می گیری

گریم می گیره وقتی از پیشم تو میری

دست خودم نیست می دونم می خوام فدا شم

دل تو دلم نیست من می خوام مال تو باشم

با تو من همیشه تو رویام بی تو من غرق تمنام

میخوام دستاتو بگیرم ببین واسه عشقت میمیرم

تو بیا همسفر من باش به فکر چشم ترم باش

میخوام همدم من تو باشی میمیرم اگه نباشی

توی قلب من همیشه جاته زندگیه من دو تا چشاته

خونه ی دلم با تو بهاره آسمون من پر از ستاره


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

 

یک نفر در همین نزدیکی ها

چیزی

به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است

خیالت راحت باشد

آرام چشم هایت را ببند

یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است

یک نفر که از همه زیبایی های دنیا

تنها تو را باور دارد

I LOVE YOU 4 EVER


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

 

وقتی اومدی کسی تورو ندید اما من دیدمت

کسی تو رو حس نکرد ولی من باهمه وجودم حست کردم

همیشه دلم می خواهد برات شعر بنویسم

عاشق باشم و دلتنگ نمی ذاره نذاشته

همین خورده ریزی که اسمش زندگی

مسافر غریب من جاده زندگیت کجاست

بگو که مقصد دلت تو خونه فرشته هاست

چه قصه ها گفتی برام از روزگار نالوتی

گفتی دیگه خسته شدم از عشقهای دروغکی

سفر یه جور شکایت به خنده های دیگران

چقدر دلم خسته اس کنار من بمون

حرفهای من هنوز ناتمام تا نگاه می کنم وقت رفتن است

باز هم همون حکایت همیشگی

پیش از اونکه با خبر بشم لحظه عظیمت تو ناگزیر میشه

تو کوله بار خستگی که پر شده از خاطره

یه قلبی هست که می شکنه

بهت میگه یه حس کور که از این بیچاره دل بکن

دیو فریب سرنوشت می خواهد تو رو جدا کنه

یکی میگه کاشکی نره منم میگم خدا کنه خدا کنه خدا کنه


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

 

هر شب مرا با خود میبری

میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی

هرشب مرا به اوج میبری ، میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود

ما یکی شده ایم با هم ، همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من

همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی

یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست

دنیای زیبایی که درون آنم

ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم

ببین که حالم ، حال همیشگی نیست ، اینجا ، همین جایی که

هستی باش ، که قلبم بدون تو زنده نیست

ما عاشقانه مانده ایم برای هم ، من برای تو هستم و تو برای من

تمام نگاهت را هدیه کن به چشمان عاشق من

هر زمان فکر بی تو بودن میکنم نفسم میگیرد

اگر نباشی قلبم بی صدا میمیرد ، مثل حالا باش

مثل حالا عاشقانه دوستم داشته باش ، نه اینکه فردا بیاید و  بیخیال ما باش

گفته بودم که با تو نفس میگیرم

گفته بودم با تو در این زندگی تنها رنگ عشق را میبینم

رنگی به زیبایی چشمانت

اگر دست خودم بود دنیا را فدا میکردم برای همیشه داشتنت

تو را با هیچکس عوض نمیکنم ، عشقت را همیشه

در قلبم میفشارم و به داشتنت افتخار میکنم

تو را که دارم دیگر تنهایی را در کنارم احساس نمیکنم

غم به سراغم نمی آید و دیگر به جرم شکستن اعتراف نمیکنم

ما یکی شده ایم با هم ، گرمای زندگی با تو بیشتر میشود

و اینجاست که دیوانه میشود از عشقت دل عاشق من


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

مثل اون لب های بسته که دیگه حرفی ندارم

مثل این دست های بی جون که به هم پناه میارن

مثل اون خاطره ای که تو نگاه آینه مرده

مثل اون ترانه ای تورو یاد من آورده

خسته ام خسته ی خسته

خسته از ندیدن تو

چرا قسمتم نمی شه لحظه رسیدن تو

مثل قطره های بارون که تو چنگ ابر اسیرن

یا شقایق های تشنه که بدون آب می میرن

یا مث روزهای برفی که تن آفتاب و می خوان

مثل خاطرات کهنه  که به یاد تو نم یاد

خسته ام خسته ی خسته

خسته از ندیدن تو

چرا قسمتم نمی شه لحظه رسیدن تو


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

 

این چه احساسیه که من و تو مثل همیم

از همه دنیا جدا

نه زیادیم و نه کمیم

دارم حست میکنم

لحظه لحظه با منی

تو تموم لحظه هام تو هوا پر میزنی

دارم حست میکنم توی بیداری و خواب

دل واسه تو می زنه با یک دنیا تب و تاب

این چه احساسیه که بی تو آروم ندارم

حتی وقتی با منی باز تورو کم میارم

دارم حست میکنم

خیلی نزدیکی به من

خودتو نشون بده

عاشقونه حرف بزن

دارم حست میکنم مثل روزای قدیم

هنوزم کوچه ی عشقو من و تو خوب بلدیم

این چه احساسی که بی تو آروم ندارم

حتی وقتی با منی باز تورو کم میارم

این چه احساسیه که واسه من مقدسی

تا دلم تورو میخواد تو به دادم میرسی

دارم حست میکنم

لحظه لحظه با منی

تو تموم لحظه هام تو هوام پر میزنی

دارم حست میکنم توی بیداری و خواب

دل واسه تو میزنه با یک دنیا تب و تاب


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

یه روز یه دختره یه پسره رو توخیابون می بینه

خیلی ازش خوشش میاد ... خلاصه هر کاری می کنه که دل پسره رو بدست بیاره ، پسره اعتنایی نمیکنه

چرا ؟؟؟ چون فکر میکنه همه دخترا مثه همن

ازقصه ها شنیده بوده که دخترا بی وفان

خلاصه می گذره سه چهار روز و پسره هم دل میده به دختره

خلاصه باهم دوس میشن و این دوستی می کشه تا یک سال ، دوسال ، سه سال ، چهار و پنج ... همینطوری باهم

بزرگ میشن

خلاصه بعد از این همه سال که با هم دوست بودن ، پسره به دختره میگه : چقدردوستم داری ؟

دختره با مکث زیاد میگه : فکرنکنم اندازه ای داشته باشه !

پسره میگه : مگه میشه آدم هیچ عشقشو دوس نداشته باشه ؟

دختره میگه : نه ... نه اینکه دوستت ندارم ، اندازه نداره

دختره از پسره می پرسه : توچی ؟ تو چقدر منو دوس داری ؟


پسره هم مکث زیاد میکنه ، میگه ... میگه : خیلی دوستت دارم ... بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی

روزها میگذره ... شب ها می گذره ... پسره یه فکری به نظرش میرسه ... میگه : میخوام این فکر رو عملی کنم

می خواس عشق خودشو امتحان کنه

تا اینکه یه روز میرسه بهش میگه ... بهش میگه : من یه بیماری دارم که فکر نکنم تا چند روز دیگه بیشتر دووم

بیارم ... !

راستی اگه من بمیرم توچکار میکنی ؟

دختره یه ذره اشک تو چشماش جمع میشه و میگه : این چه حرفیه میزنی ؟ دوس ندارم بشنوم

خلاصه حرفو عوض میکنه و میگه : توچی ؟ تو که بمیری ، منم میمیرم ... فکرمی کنی خیلی ساده اس تنهایی بدون

تو بودن ؟

پسره میگه : نه ... بگوحالا

دختره میگه : نمی دونم چکارمی کنم ولی اگه من مردم چی ؟

پسره بهش میگه : امتحانش مجانیه ...! اگه تومردی بهت میگم چکار می کنم

خلاصه اتفاق میفته پسره یه نقشه میکشه که یه قتل الکی رخ بده

تا اینکه به ذهنش می رسه الکی خودشو به کشتن بده تا ببینه اون دختره چکارمیکنه

خلاصه تشییع جنازه ای واسه پسره می گیرن و دفنش میکنن و پسره یه جا قایم میشه میبینه دختره فقط یه شاخه

گل رز قرمز میاره میندازه و میره

تا اینکه میبینه واقعا اهمیتی بهش نداده ... دختره با کس دیگه ای رفته

خیلی غمگین شده بود ... دنیاش خیلی بی رنگ شده بود

تا اینکه بعد از چند روز دختره تصادف میکنه و میمیره

دختره رو دفن میکنن ... هیشکی سرمزارش نیست

پسره با یه شاخه گل یاس سفید یا نه با یه دسته گل یاس سفید میاد سر قبر دختره بهش میگه:

اون لحظه بود که این سوالو ازم پرسیدی : اگه مردی چکار میکنم ؟ این کارو میکنم ... تموم یاس های سفیدو با خون

خودم قرمز میکنم


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 24 صفحه بعد
Design: http://ghalebhaa.LOXBLOG.COM



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


My title page contents

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 76
بازدید هفته : 99
بازدید ماه : 143
بازدید کل : 17936
تعداد مطالب : 233
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1